پیامک جملات زیبا و ادبی ویکتور هوگو

پیامک جملات زیبا و ادبی ویکتور هوگو

 

ویکتور هوگو (1802-1885)داستان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و شاعر فرانسوی سبک رومانتیسم است. مکتب رمانتیسم نهضتی است که در اواخر قرن 18 در فرانسه، انگلستان، آلمان و شمال اروپا پدید آمد و مشخصه اصلی آن تاکید بر احساسات و ستایش گذشته و طبیعت است. داستان‌های هوگو درباره احساس محبت نسبت به فقرا و ستم‌کشیدگان جامعه و قدرت عشق و محبت بین انسان‌ها است. درست شبیه داستان‌های نویسنده مشهور انگلیسی چارلز دیکنز. زندگی شخصی هوگو کم از داستان‌هایش نداشت. در نوزده سالگی عاشق دختری به نام آدل فوشه می‌شود که خانواده‌هایشان به خاطر اختلاف طبقاتی با ازدواج آن‌ها مخالفت می‌کنند اما آن‌ها سرانجام به هم می‌رسند، ازدواج می‌کنند و صاحب پنج فرزند می‌شوند. سه پسر و دو دختر. دختر بزرگ او در نوزده سالگی در یک حادثه قایق‌سواری در رودخانه سِن می‌میرد و دختر کوچکش در پی عشق به یک افسر ارتش نیروی دریایی انگلستان، به بیماری روانی دچار می‌شود. همچنین خود هوگو نیز در طول زندگی‌اش، مخالف پادشاهی و طرفدار جمهوری بود و بارها و بارها از طرف حاکمیت مورد سانسور قرار می‌گرفت و تبعید می‌شد. او درباره نوشتن رمان بینوایان گفته است:«من این کتاب را برای همه آزادی‌خواهان جهان نوشته‌ام.» هوگو آثار متعددی نوشته است اما مشهورترین آن، بینوایان، گوژپشت نوتردام، مردی که می‌خندد،کلود ولگرد، آخرین روزهای یک محکوم به اعدام و کارگران دریا است که بارها و بارها از این‌ها اقتباس سینمایی و تاتری شده است. ویکتور هوگو مانند بسیاری از بزرگان دنیای ادبیات، سخنان زیبا و تاثیرگذاری به جا گذاشته که بخشی از آن مربوط به سخنرانی‌ها و مکاتبات روزمره و بخش دیگر از کتاب‌هایش است که مثل یک جمله قصار سال‌ها دهان به دهان بین مردم سراسر دنیا نقل می‌شود. ما در سایت سامانه پیامکی سیگنال، بخشی از سخنان زیبای ویکتور هوگو را برای شما آماده کرده‌ایم. امیدواریم از خواندن آن لذت ببرید.

 

جملات زیبا و تاثیرگذار ویکتور هوگو

  شماره 1

از میان دو واژه انسان و انسانیت

اولی در میان کوچه‌ها

و دومی لا به لای کتاب‌ها سرگردان است!

شماره 2

عمر شما زمانی آغاز می‌شود که اختیار زندگی‌تان را در دست خودتان بگیرید.

شماره 3

آدم‌ها تهی از توانایی نیستند، تهی از اراده‌اند!

شماره 4

اختیار آینده آدمی هنوز بسی بیشتر به دست دل‌هاست تا به دست جان‌ها.

شماره 5

دوست داشتن یگانه چیزی است که می‌تواند ابدیت را فراگیرد و سرشار سازد.

شماره 6

دوست خوب غم را از بین نمی‌برد اما

کمک می‌کند محکم سرپا باشیم.

درست مثل چتر خوب که باران را متوقف نمی‌کند اما

به ما کمک می‌کند راحت زیر باران قدم بزنیم…

 

شماره 7

مردن چیزی نیست زندگی نکردن هولناک است.

شماره 8

برایت آرزو می‌کنم که عاشق شوی

و اگر هستی

کسی هم به تو عشق بورزد

و اگر این گونه نیست تنهاییت کوتاه باشد

و پس از تنهاییت نفرت از کسی نیابی

آرزومندم این گونه پیش بیاید.

شماره 9

ما پادشاه را کشتیم و سعی کردیم دنیا را تغییر بدهیم

حالا تنها چیزی که گیرمان آمده

یک پادشاه جدید و بدتر است!

آن زمان برای آزادی می‌جنگیدیم

ولی الان برای نان.

شماره 10

بزرگترین خوشبختی این است که

ما را به خاطر خودمان و برای آن چه که واقعا هستیم

دوست بدارند.

شماره 11

از لابه لای شدیدترین تاریکی‌ها

نور راستی برافروخته می‌شود.

شماره 12

چقدر عاقلند آن‌ها که در عشق احمقند.

شماره 13

مردهای خوب هرگز نصیب زن‌های خوب نمی‌شوند

چرا که زن‌های خوب عاشق مردهای بد می‌شوند

و با مردهای خوب درددل می‌کنند.

شماره 14

به کسی عشق بورز که لایق عشق تو باشد

نه تشنه عشق

چون تشنه عشق روزی سیراب می‌شود.

 

شماره 15

خوشبخت کسی است که به یکی از این دو چیز دسترسی داشته باشد

یا کتاب‌های خوب یا دوستانی که کتاب‌های خوب می‌خوانند.

شماره 16

برای نابود کردن یک فرهنگ نیازی نیست کتاب‌ها را سوزاند

کافیست کاری کنید مردم آن‌ها را نخوانند.

شماره 17

آدم‌ها در دو حالت همدیگر را ترک می‌کنند

احساس کنند کسی دوست‌شان ندارد

احساس کنند کسی خیلی دوست‌شان دارد.

جملات زیبا از آثار ویکتور هوگو 

شماره 1

هرگز نه از دزدان بترسیم نه از آدم‌کشان.

این‌ها خطرات بیرون‌اند، خطرات کوچکند.

از خودمان بترسیم. دزدان واقعی پیش‌داوری‌های ما هستند.

خطرهای بزرگ در درون ما هستند.          بینوایان

شماره 2

ای آقایانی که در مجلس نشسته‌اید

شما هر نامی که به حکومت بدهید

اعم از جمهوری یا مشروطه یا حکومت مطلقه

مختارید ولی بدانید که اصل این است که ملت رنج می‌کشد

و جز این هیچ موضوعی مطرح نیست!          کلود ولگرد

شماره 3

ژان والژان:

آقای اسقف شما خوبید مرا تحقیر نمی‌کنید

در خانه‌تان از من پذیرایی می‌کنید…

اسقف:

این خانه خانه من نیست. خانه عیسی مسیح است.

این در از کسی که از آن وارد می‌شود

نمی‌پرسد که آیا اسمی دارد

اما می‌پرسد که آیا دردی دارد؟        بینوایان

 

شماره 4

همه ما نابینا هستیم.

هر کدام‌مان به نوعی آدم‌های خسیس نابینا هستند چون فقط طلا را می‌بینند.

آدم‌های ولخرج نابینا هستند چون امروزشان را می‌بینند

آدم‌های کلاهبردار نابینا هستند چون خدا را نمی‌بینند

آدم‌های شرافتمند نابینا هستند چون کلاهبردارها را نمی‌بینند

خود من هم نابینا هستم چون حرف می‌زنم

اما نمی‌بینم که شما گوش‌های شنوا ندارید.         مردی که می‌خندد

شماره 5

در بینوایی و فقر درست مثل روزهای سرد و یخبندان جسم‌ها به یکدیگر می‌چسبند و قلب‌ها از هم دور می‌شوند. آتش محبت به سردی می‌گراید.     بینوایان

شماره 6

ژان والژان: مرا برای تکه نانی به زندان بردند

و پانزده سال هر روز یک نان مجانی خوردم.        بینوایان

شماره 7

می‌دانم که بهشت ثروتمندان

بر دوزخ فقرا بنا شده است.    مردی که می‌خندد

جمع‌بندی

ویکتور هوگو از تاثیرگذارترین نویسندگان آزادی‌خواه دنیاست که با داستان‌هایش ظلم حاکمیت را نقد می‌کرد و شخصیت‌هایش از دردکشیدگان جامعه بودند که به ناحق مورد محاکمه قرار می‌گرفتند. داستان بینوایان او امیدبخش همه آزادی‌خواهان جهان است. اگر دوستان و آشنایان عاشق ادبیات دارید یا می‌خواهید گسترش‌دهنده ادبیات و هنر و فرهنگ باشید، می‌توانید پیام کوتاه بهترین سخنان ویکتور هوگو را برای عزیزان‌تان بفرستید و آن‌ها را خوشحال کنید.

مقالات مرتبط

اگر سوال یا نظری دارید با ما درمیان بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *