بنچ مارکینگ چیست ؟

دسته‌بندی‌ها:
مدت مطالعه:23 دقیقه
فهرست مقاله

در دنیای پررقابت امروز، سازمان‌ها برای بقا و رشد، نیازمند مقایسه مستمر عملکرد خود با بهترین‌ها هستند. اینجاست که مفهوم بنچ مارکینگ به میان می‌آید؛ اما دقیقاً بنچ مارکینگ چیست؟ بنچ مارکینگ فرایندی تحلیلی است که به سازمان‌ها کمک می‌کند با شناسایی معیارهای موفقیت و مقایسه آن با دیگران، به بهبود مستمر دست پیدا کنند. این ابزار کاربردی به‌ویژه در مدیریت سازمانی، نقشی کلیدی در افزایش بهره‌وری، تصمیم‌سازی هدفمند و ارتقاء کیفیت ایفا می‌کند.

در این مقاله، به‌صورت جامع و با تمرکز بر بنچ مارکینگ در ایران، مراحل اجرای آن، انواع مختلف، مزایا، چالش‌ها و کاربردهای مدیریتی آن می‌پردازیم. اگر می‌خواهید بدانید بنچ مارکینگ چگونه به رشد کسب‌وکار شما کمک می‌کند و چرا مدیران ایرانی باید آن را جدی بگیرند، تا پایان همراه ما باشید.

بنچ مارک چیست؟

بنچ مارکینگ چیست؟

برای درک بهتر اینکه بنچ مارکینگ چیست، ابتدا باید با خود مفهوم «بنچ مارک» آشنا شویم. بنچ مارک (Benchmark) به زبان ساده به معنای نقطه معیار یا شاخص برتر است. درواقع، بنچ مارک معیاری است که سازمان‌ها از آن برای مقایسه عملکرد خود با سایر رقبا، شرکت‌های برتر یا حتی بهترین نسخه درون‌سازمانی استفاده می‌کنند. این مقایسه به آن‌ها کمک می‌کند تا بفهمند در کجای مسیر قرار دارند و چگونه می‌توانند به سطحی بالاتر از عملکرد دست یابند.

تصور کنید که در یک مسابقه دو شرکت کرده‌اید. زمان نفر اول مسابقه، معیار یا همان بنچ مارک است؛ یعنی استانداردی که دیگران برای رقابت با آن تلاش می‌کنند. در سازمان‌ها نیز همین اتفاق می‌افتد. مثلاً اگر شرکت  A بتواند محصول خود را با 2 درصد خطای تولید و در کمتر از 24 ساعت تحویل دهد، این ارقام به‌عنوان بنچ مارک برای سایر شرکت‌ها شناخته می‌شوند. بنچ مارک‌ها می‌توانند انواع مختلفی داشته باشند:

  • داخلی: مقایسه بین واحدهای مختلف یک سازمان
  • خارجی: مقایسه با رقبا یا رهبران بازار
  • کاربردی یا صنعتی: معیارهایی از صنایع مشابه یا حتی متفاوت ولی موفق

نکته مهمی که باید به آن توجه داشت این است که بنچ مارک، یک هدف نیست بلکه یک راهنماست. قرار نیست حتماً به آن نقطه برسید؛ مهم این است که بدانید در کجا ایستاده‌اید و چه فاصله‌ای با بهترین‌ها دارید.

در عمل، بنچ مارک از طریق داده‌های واقعی و دقیق استخراج می‌شود. این داده‌ها می‌توانند شامل اطلاعات عملکردی، شاخص‌های کلیدی عملکرد (KPI)، گزارش‌های مالی، مدت‌زمان ارائه خدمات، سطح رضایت مشتری و سایر فاکتورهای کیفی و کمی باشند. هرچه این داده‌ها معتبرتر و دقیق‌تر باشند، بنچ مارک قوی‌تری در اختیار خواهید داشت.

پیشنهاد مطالعه : تبلیغات چیست ؟

تفاوت بنچ مارک با بنچ مارکینگ چیست؟

برای اینکه بیش از پیش با این مفهوم که بنچ مارکینگ چیست آشنا شوید، بهتر است تفاوت‌های آن با بنج مارک را بدانید. این دو واژه گاهی به جای هم استفاده می‌شوند اما کاملاً متفاوت‌اند:

  • بنچ مارک: معیار یا شاخص برتر
  • بنچ مارکینگ: فرآیند سیستماتیک و ساختارمند برای مقایسه و یادگیری از آن معیارها

یعنی اگر بنچ مارک مقصد باشد، بنچ مارکینگ مسیر رسیدن به آن است.

در فضای مدیریت و به‌ویژه در سیستم‌هایی مانند مدیریت کیفیت جامع (TQM) یا مدل EFQM، بنچ مارک نقشی اساسی دارد. چرا که بدون تعریف یک معیار مشخص، هیچ بهبودی واقعی ممکن نیست. در ادامه، به سراغ کاربردهای بنچ مارکینگ در سازمان‌ها می‌رویم و بررسی می‌کنیم چرا این ابزار برای مدیریت کسب‌وکار ضروری است.

اهمیت بنچ مارکینگ در سازمان‌ها

سازمان‌هایی که می‌خواهند در فضای پرتلاطم اقتصادی و رقابتی دوام بیاورند، دیگر نمی‌توانند فقط به تجربیات گذشته یا روش‌های سنتی مدیریت تکیه کنند. در چنین شرایطی، یکی از مؤثرترین راهکارها برای بقاء و توسعه، اجرای بنچ مارکینگ در مدیریت سازمانی است؛ اما چرا بنچ مارکینگ تا این حد مهم است؟

  • اولین دلیل اهمیت بنچ مارکینگ، شناخت دقیق جایگاه سازمان در بازار است. بسیاری از کسب‌وکارها، بدون آنکه بدانند عملکرد واقعی‌شان در مقایسه با رقبا چگونه است، دست به تصمیم‌گیری‌های استراتژیک می‌زنند. بنچ مارکینگ این دید را فراهم می‌کند که بدانیم «کجا هستیم» و «چقدر از بهترین‌ها فاصله داریم».
  • دومین عامل، ایجاد فرهنگ بهبود مستمر در سازمان است. وقتی مدیران و کارکنان بدانند که معیار مشخصی برای سنجش عملکرد وجود دارد، انگیزه بیشتری برای رشد و بهبود پیدا می‌کنند. این همان چیزی است که در فلسفه‌های مدیریتی مانند TQM و مدل EFQM به‌صورت جدی روی آن تاکید شده است.
  • سوم، بهبود تصمیم‌سازی در سطوح کلان و خرد سازمان. وقتی داده‌های حاصل از بنچ مارکینگ در اختیار مدیران قرار بگیرد، تصمیم‌گیری‌ها دیگر مبتنی بر حدس و گمان نخواهد بود؛ بلکه مبتنی بر واقعیت‌های بازار و عملکرد رقبا خواهد بود.
  • از سوی دیگر، بنچ مارکینگ به سازمان‌ها کمک می‌کند تا فرصت‌های پنهان برای بهره‌وری را شناسایی کنند. مثلاً ممکن است با تحلیل فرآیندهای کاری متوجه شوند که یک واحد در حال انجام دوباره‌کاری‌هایی است که به‌راحتی می‌توان حذفشان کرد.
  • در فضای مدیریت منابع انسانی نیز، بنچ مارکینگ می‌تواند در مقایسه سیاست‌های جذب، آموزش یا نگهداشت نیرو با سازمان‌های موفق به کار رود. همچنین، در بخش فناوری اطلاعات، واحدهای IT می‌توانند شاخص‌هایی مثل سرعت پاسخگویی یا آپ‌تایم را با دیگر شرکت‌ها مقایسه کنند.

درنهایت، سازمان‌های ایرانی نیز بیش‌ازپیش به اهمیت این موضوع پی برده‌اند. با توجه به رقابت روزافزون، نوسانات اقتصادی، و توقعات بالای مشتریان، بنچ مارکینگ می‌تواند ابزاری برای بقا و رشد در این بازار چالش‌برانگیز باشد.

اهمیت بنچ مارکینگ در سازمان‌ها

انواع بنچ مارکینگ

یکی از مهم‌ترین گام‌ها در اجرای موفق بنچ مارکینگ، شناخت درست انواع بنچ مارکینگ است. چرا؟ چون هر نوع بنچ مارکینگ هدف و کاربرد خاص خودش را دارد و انتخاب نادرست می‌تواند به نتایج گمراه‌کننده منجر شود. بنچ مارکینگ را می‌توان بر اساس منبع مقایسه و اهداف سازمانی به چند دسته تقسیم کرد. در ادامه، انواع بنچ مارکینگ را همراه با مثال‌هایی کاربردی بررسی می‌کنیم:

بنچ مارکینگ داخلی

در این روش، مقایسه بین واحدهای مختلف درون یک سازمان انجام می‌شود. فرض کنید یک شرکت چند کارخانه تولیدی دارد؛ اگر مدیران بخواهند عملکرد خط تولید کارخانه تهران را با تبریز مقایسه کنند، از بنچ مارکینگ داخلی استفاده می‌کنند.

مزیت‌ها:

  • دسترسی راحت به داده‌ها
  • سرعت اجرای بالا
  • حذف موانع فرهنگی یا زبانی

محدودیت‌ها:

  • ممکن است تنوع کافی برای یادگیری وجود نداشته باشد
  • اگر کل سازمان دچار ضعف باشد، بنچ مارکینگ داخلی به رشد واقعی منجر نمی‌شود

کاربرد در ایران: شرکت‌های بزرگ ایرانی مثل بانک‌ها یا مجموعه‌های صنعتی چندسایتی می‌توانند از این نوع بنچ مارکینگ برای هماهنگ‌سازی عملکرد استفاده کنند.

بنچ مارکینگ رقابتی

در این نوع، سازمان عملکرد خود را مستقیماً با رقبا مقایسه می‌کند. به عنوان مثال، یک فروشگاه آنلاین ایرانی می‌خواهد بفهمد سرعت ارسال سفارش‌هایش نسبت به دیجی‌کالا یا دیگر رقبا در چه سطحی است.

مزیت‌ها:

  • اطلاعات دقیق از جایگاه واقعی در بازار
  • ایجاد انگیزه برای رقابت و رشد

چالش‌ها:

  • دسترسی به داده‌های رقبا دشوار است
  • ممکن است منجر به کپی‌برداری کورکورانه شود

در ایران با توجه به فضای رقابتی شدید، این نوع بنچ مارکینگ در صنایع خودروسازی، بیمه و بانکداری کاربرد زیادی دارد، اما نیاز به تحقیقات حرفه‌ای دارد.

بنچ مارکینگ

بنچ مارکینگ کاربردی

در این حالت، مقایسه با سازمان‌هایی انجام می‌شود که در حوزه‌ای خاص، عملکرد فوق‌العاده‌ای دارند، حتی اگر در صنعت متفاوتی فعالیت کنند. برای مثال، یک بیمارستان می‌تواند فرآیند ثبت شکایت مشتری خود را با یک شرکت خدمات مشتری مثل همراه اول مقایسه کند.

مزیت‌ها:

  • فرصت یادگیری از بهترین‌ها، حتی خارج از صنعت
  • تشویق به نوآوری و تفکر خارج از چارچوب

مناسب برایسازمان‌هایی که می‌خواهند در فرآیندهای خاص مثل خدمات مشتری، فناوری، یا منابع انسانی پیشرو باشند.

بنچ مارکینگ فرآیندی یا عمومی

در این نوع، تمرکز روی فرآیندهای کلی سازمانی مثل زنجیره تأمین، منابع انسانی یا مدیریت دانش است. مقایسه می‌تواند با سازمان‌های مختلف و در صنایع گوناگون صورت گیرد.

مثال: مقایسه فرآیند پرداخت حقوق کارکنان یا فرآیند آموزش منابع انسانی بین دو سازمان کاملاً متفاوت.

ویژگی‌ها:

  • تمرکز بر بهبود فرآیند، نه نتیجه
  • یادگیری گسترده از طیف متنوعی از سازمان‌ها

بنچ مارکینگ راهبردی

از میان انواع بنچ مارکینگ، پیشرفته‌ترین نوع آن بنچ مارکینگ راهبردی است. این نوع بنچ مارکینگ به جای تمرکز بر فرآیند یا شاخص‌های اجرایی، به بررسی و مقایسه استراتژی‌ها و مدل‌های کسب‌وکار سازمان‌ها می‌پردازد.

مثال: یک شرکت استارتاپی در ایران قصد دارد استراتژی توسعه بازار خود را با یک شرکت موفق بین‌المللی مثل آمازون مقایسه کند تا مسیر رشد بهتری طراحی کند.

کاربرد: زمانی مفید است که سازمان در آستانه تغییرات بزرگ یا ورود به بازارهای جدید است.

در انتخاب نوع مناسب بنچ مارکینگ باید به عوامل مختلفی مثل هدف مقایسه، منابع در دسترس، سطح بلوغ سازمان و صنعت مربوطه توجه شود. انتخاب هوشمندانه نوع بنچ مارکینگ، تأثیر مستقیم بر کیفیت تحلیل‌ها و تصمیم‌های مدیریتی دارد.

بنچ مارکینگ

مراحل اجرای بنچ مارکینگ

برای اینکه بنچ مارکینگ نتایج ملموس و قابل اجرا برای سازمان ایجاد کند، باید با یک رویکرد ساختارمند و مرحله‌به‌مرحله پیش برود. مراحل بنچ مارکینگ همانند چرخه‌ای پیوسته طراحی شده‌اند که از شناخت مسئله شروع می‌شود و به بهبود مستمر ختم می‌شود. در ادامه به بررسی پنج مرحله اصلی در فرآیند بنچ مارکینگ می‌پردازیم:

مرحله اول: شناسایی حوزه‌های قابل مقایسه

اولین گام در مراحل بنچ مارکینگ، تعیین حوزه‌هایی است که سازمان نیاز به بهبود در آن‌ها دارد. این حوزه می‌تواند یک فرآیند داخلی مثل خدمات مشتری باشد یا یک بخش استراتژیک مانند توسعه بازار.

سوالات کلیدی این مرحله:

  • کدام بخش‌های سازمان نیاز به بهبود دارند؟
  • عملکرد کدام فرآیندها کمتر از حد انتظار است؟
  • آیا این حوزه‌ها قابل اندازه‌گیری و مقایسه هستند؟

به طور مثال یک شرکت بیمه نظیر بیمه ایران یا بیمه آسیا ممکن است متوجه شود که فرآیند رسیدگی به خسارت مشتریان طولانی است. پس این فرآیند به‌عنوان حوزه قابل بنچ مارک شدن انتخاب می‌شود.

یکی از ساده‌ترین منابع برای جمع‌آوری داده‌های واقعی در سازمان، استفاده از گزارش‌های کمپین‌های بازاریابی است. اگر از ارسال پیامک منطقه‌ای یا ارسال پیامک LBS استفاده کنید، می‌توانید نرخ کلیک، تعداد پاسخ، و عملکرد هر منطقه را با هم مقایسه کرده و آن‌ها را در بنچ‌مارکینگ خود وارد کنید. برای این کار روی سیگنال ادز حساب باز کنید:)

مرحله دوم: انتخاب شاخص‌ها و معیارهای مقایسه (KPI)

تفاوت بنچ مارک با KPI چیست

پس از تعیین حوزه، باید شاخص‌های عملکردی مناسب برای ارزیابی انتخاب شود. این شاخص‌ها باید قابل اندازه‌گیری، واضح و مرتبط با هدف بنچ مارکینگ باشند.

نمونه‌هایی از KPI‌ها

  • مدت زمان پاسخگویی به مشتری
  • نرخ بازگشت کالا
  • درصد خطای تولید
  • میزان رضایت مشتری

نکته مهم: این مرحله مستقیماً به موفقیت پروژه بنچ مارکینگ بستگی دارد. انتخاب شاخص‌های نامرتبط یا مبهم می‌تواند تمام فرآیند را بی‌اثر کند.

مرحله سوم: جمع‌آوری داده‌ها

اکنون وقت آن است که داده‌های مربوط به شاخص‌های انتخاب‌شده را جمع‌آوری کنیم. این داده‌ها می‌توانند از منابع داخلی (گزارش‌های سازمان، نرم‌افزارهای مدیریت عملکرد) یا منابع خارجی (مطالعات موردی، پایگاه‌های داده صنعتی، گزارش‌های رقبا) به دست آیند.

روش‌های جمع‌آوری داده

  • مصاحبه با کارشناسان
  • نظرسنجی از مشتریان
  • آنالیز گزارش‌های آماری
  • مطالعات تطبیقی بین‌المللی

مرحله چهارم: تحلیل شکاف و مقایسه با بهترین‌ها

بنچ مارکینگ چیست

پس از جمع‌آوری داده‌ها، نوبت به یکی از حساس‌ترین مراحل بنچ مارکینگ می‌رسد: تحلیل شکاف (Gap Analysis). در این مرحله، داده‌های سازمان با داده‌های بهترین‌ها یا همان بنچ مارک مقایسه می‌شوند تا مشخص شود چه فاصله‌ای بین عملکرد فعلی و عملکرد ایده‌آل وجود دارد. تحلیل شکاف به سازمان نشان می‌دهد:

  • در کدام شاخص‌ها عقب هستید؟
  • میزان اختلاف دقیق چقدر است؟
  • دلایل اصلی این فاصله چه چیزهایی هستند؟

برای مثال، اگر نرخ بازگشت کالا در شرکت شما ۸٪ و در بنچ مارک ۲٪ باشد، شکاف عملکردی وجود دارد که باید علت آن بررسی شود (مثلاً کیفیت پایین بسته‌بندی یا نبود راهنمای محصول).

  • در این مرحله، تحلیل‌گران مدیریتی وارد عمل می‌شوند و با کمک ابزارهای زیر سعی می‌کنند دلایل اصلی این شکاف را شناسایی کرده و به زبان ساده برای مدیران تصمیم‌ساز ترجمه کنند:
  • نمودار پارتو
  • ماتریس SWOT
  • مدل EFQM

این مراحل بنچ مارکینگ می‌تواند به اولویت‌بندی شکاف‌ها کمک کند. همه شکاف‌ها اهمیت یکسانی ندارند؛ گاهی برطرف‌کردن یک شکاف کوچک، تأثیر بزرگی در بهره‌وری یا رضایت مشتری ایجاد می‌کند.

مرحله پنجم: تدوین و اجرای برنامه بهبود مستمر

در آخرین گام از مراحل بنچ مارکینگ، باید بر اساس نتایج تحلیل شکاف، برنامه‌های بهبود طراحی و اجرا شوند. این برنامه‌ها باید کاملاً عملیاتی، زمان‌بندی‌شده و قابل پیگیری باشند. نکته کلیدی این است که بنچ مارکینگ پایان ندارد؛ بلکه بخشی از چرخه بهبود مستمر در سازمان است.

ویژگی‌های یک برنامه بهبود مؤثر:

  • دارای اهداف مشخص و قابل اندازه‌گیری
  • تعریف مسئولیت‌ها و نقش‌ها به‌صورت شفاف
  • استفاده از ابزارهایی مثل KPI برای سنجش پیشرفت
  • مرور و بازبینی دوره‌ای

در ایران، سازمان‌هایی که از مدل‌های تعالی سازمانی مانند EFQM یا نظام مدیریت کیفیت ISO 9001 استفاده می‌کنند، معمولاً این مرحله را در قالب پروژه‌های بهبود یا جلسات Hoshin Kanri اجرا می‌کنند.

نکته کاربردی: اجرای بهبود نباید فقط به تغییرات ساختاری محدود شود؛ گاهی تغییر در آموزش منابع انسانی یا فرهنگ سازمانی، بزرگ‌ترین اثر را در کاهش شکاف عملکرد خواهد داشت.

مزایای بنچ مارکینگ چیست؟

اجرای درست و هوشمندانه بنچ مارکینگ، برای سازمان‌ها نتایجی فراتر از انتظار دارد. این ابزار مدیریتی نه‌تنها به شناسایی ضعف‌ها کمک می‌کند، بلکه به سازمان یاد می‌دهد چگونه قوی‌تر شود. در این بخش، مزایای کلیدی بنچ مارکینگ در مدیریت سازمانی را با هم بررسی می‌کنیم:

۱. بهبود مستمر در عملکرد سازمان

بنچ مارکینگ یک نقشه راه برای رشد است. وقتی سازمان بداند دقیقاً در کدام بخش‌ها از رقبا عقب است، می‌تواند استراتژی‌های بهبود دقیق‌تری طراحی کند. این بهبودها می‌توانند در حوزه‌هایی مثل کیفیت خدمات، رضایت مشتری، بهره‌وری نیروی انسانی و کاهش هزینه‌ها رخ دهند.

۲. ارتقاء فرآیند تصمیم‌سازی مدیریتی

یکی از مهم‌ترین مزایای بنچ مارکینگ، ارتقاء کیفیت تصمیم‌سازی در سطوح مختلف سازمان است. چرا که مدیران، به‌جای حدس و گمان، بر پایه داده‌های واقعی و مقایسه‌شده تصمیم می‌گیرند. این باعث کاهش ریسک، افزایش دقت و بهبود نتایج کسب‌وکار می‌شود.

۳. افزایش رقابت‌پذیری در بازار

سازمانی که خود را با رقبا مقایسه می‌کند و تلاش می‌کند از آن‌ها بهتر عمل کند، در مسیر رقابت‌پذیری قرار می‌گیرد. این رویکرد به سازمان کمک می‌کند در محیط‌های پرتغییر، موقعیت خود را حفظ کرده یا حتی ارتقاء دهد.

۴. شناسایی بهترین شیوه‌ها (Best Practices)

بنچ مارکینگ نه‌فقط یک ابزار مقایسه، بلکه یک ابزار یادگیری است. سازمان‌ها با مقایسه با بهترین‌ها، با بهترین شیوه‌های عملیاتی و مدیریتی آشنا می‌شوند و می‌توانند آن‌ها را بومی‌سازی و پیاده‌سازی کنند.

۵. افزایش انگیزه کارکنان و ایجاد فرهنگ رقابتی سالم

یکی دیگر از مزایای بنچ مارکینگ افزایش انگیزه کارکنان و ایجاد فرهنگ رقابتی سالم است. وقتی کارکنان بدانند سازمان به‌صورت شفاف عملکرد را با دیگران مقایسه می‌کند و نتایج را پیگیری می‌نماید، انگیزه بیشتری برای عملکرد بهتر پیدا می‌کنند. این موضوع می‌تواند به ایجاد فرهنگ رقابت سالم درون‌سازمانی منجر شود.

۶. پشتیبانی از سیستم‌های مدیریت کیفیت و تعالی سازمانی

مدل‌هایی مانند EFQM، TQM و حتی ISO 9001، بنچ مارکینگ را یکی از ابزارهای کلیدی برای پیشرفت سازمان می‌دانند. این فرآیند به‌طور مستقیم با مفاهیمی مثل بهبود مستمر، شفاف‌سازی اهداف و پایش شاخص‌ها در ارتباط است.

برای اجرای بنچ مارکینگ در بازاریابی، داشتن کانال‌های قابل اندازه‌گیری ضروری است. با سرویس‌های ارسال پیامک BTS و پیام صوتی می‌توانید کمپین‌های مختلف را در مناطق مختلف اجرا کنید و بر اساس گزارش‌های دقیق، بنچ مارک‌ واقعی برای نرخ پاسخ و تعامل مشتری بسازید.

بنچ مارکینگ در ایران

هرچند مفهوم بنچ مارکینگ سال‌هاست در دنیا به‌عنوان یکی از ابزارهای کلیدی مدیریت مدرن به کار گرفته می‌شود، اما در ایران این مفهوم هنوز مسیر بلوغ خود را طی می‌کند. بسیاری از سازمان‌های ایرانی، علی‌رغم آشنایی نسبی با مزایا و اصول بنچ مارکینگ، یا آن را به‌صورت سطحی اجرا می‌کنند یا اصلاً وارد مرحله اجرا نمی‌شوند. دلیل این فاصله، ترکیبی از عوامل ساختاری، فرهنگی و محیطی است که در ادامه به‌طور مفصل بررسی می‌کنیم:

نگاهی به وضعیت موجود

اجرای سیستماتیک و مستند بنچ مارکینگ در ایران هنوز در مرحله بلوغ قرار دارد، اما شواهد نشان می‌دهد که برخی سازمان‌های پیشرو، به‌ویژه در بخش‌های صنعتی، بهداشت و درمان، بانکداری و انرژی، به‌تدریج در حال بهره‌گیری از این رویکرد هستند. برخلاف گذشته که بنچ مارکینگ مفهومی انتزاعی تلقی می‌شد، امروز بیشتر مدیران ایرانی از آن به‌عنوان ابزاری کاربردی در مدیریت کیفیت و تصمیم‌سازی سازمانی یاد می‌کنند.

اگرچه همچنان استفاده از بنچ مارکینگ در بسیاری از سازمان‌ها به‌صورت پروژه‌ای، محدود یا حتی آزمایشی انجام می‌شود، اما گزارش‌های مستند از چند نهاد مهم، نشان‌دهنده تغییر نگرش در این زمینه است:

  • دانشگاه علوم پزشکی تبریز با اجرای بنچ مارکینگ فرآیندی برای بهبود خدمات بیمارستانی، گام مؤثری در نهادینه‌سازی این مفهوم در حوزه سلامت برداشت.
  • شرکت فولاد خوزستان عملکرد منابع انسانی خود را با سایر شرکت‌های بزرگ صنعتی مقایسه کرد و برنامه‌هایی برای کاهش شکاف عملکردی طراحی نمود.
  • سازمان تأمین اجتماعی در بررسی کارایی سیستم‌های فناوری اطلاعات خود از الگوی بنچ مارکینگ تکنولوژیک استفاده کرد و ساختارهای اتوماسیون خود را ارتقاء داد.
  • بانک‌های خصوصی نظیر اقتصاد نوین، سامان و پارسیان، در یک مطالعه تطبیقی دانشگاهی، برای تحلیل مزیت رقابتی خود، از بنچ مارکینگ استراتژیک استفاده کردند.

بررسی این نمونه‌های واقعی نشان می‌دهد که نگاه سازمان‌های ایرانی به بنچ مارکینگ در حال تغییر است. حالا دیگر خیلی از مدیران بهتر می‌دانند بنچ مارکینگ چیست و چطور می‌توان آن را با شرایط بومی سازگار کرد و در عمل به کار گرفت. البته هنوز هم چالش‌هایی وجود دارد، اما مسیر کلی رو به جلوست. به عبارتی، سازمان‌های بیشتری در حال آشنایی با این رویکرد هستند و تلاش می‌کنند از بنچ مارکینگ به‌عنوان یک ابزار واقعی برای بهبود عملکرد استفاده کنند، نه فقط یک مفهوم نظری.

موانع و چالش‌های بومی در ایران

بنچ مارکینگ، به‌عنوان یک فرآیند نیازمند دسترسی به داده‌های دقیق، شفاف و قابل مقایسه است؛ اما در ایران، با چالش‌های خاصی مواجه هستیم که اجرای مؤثر آن را دشوار می‌کند:

نبود فرهنگ رقابت سالم و یادگیری از دیگران

در بسیاری از سازمان‌های ایرانی، فرهنگ رقابت بیشتر به‌معنای پنهان‌کاری تعبیر می‌شود. به‌جای اینکه از تجربه موفق دیگران یاد بگیرند، نگرانی از «لو رفتن اطلاعات» مانع اصلی همکاری‌های بین‌سازمانی می‌شود.

فقدان پلتفرم‌های ملی برای داده‌های مقایسه‌ای

برخلاف کشورهای پیشرفته که سازمان‌های داده‌محور و مستقل وظیفه جمع‌آوری و به‌روزرسانی شاخص‌های عملکرد صنایع مختلف را دارند، در ایران چنین پلتفرم‌هایی بسیار محدود هستند یا وجود ندارند.

مقاومت در برابر تغییر

بسیاری از مدیران میانی و حتی ارشد، به‌جای استفاده از بنچ مارکینگ به‌عنوان ابزار توسعه، آن را تهدیدی برای شیوه مدیریت فعلی خود می‌دانند. این مقاومت اغلب ناشی از ترس از شفافیت و تغییر فرهنگ کاری است.

نبود آموزش تخصصی در این حوزه

بنچ مارکینگ، نیازمند تیم‌های آموزش‌دیده، مشاوران با تجربه و استفاده از ابزارهای تحلیلی پیشرفته است؛ اما در بیشتر سازمان‌های ایرانی، منابع انسانی هنوز به‌صورت جدی با مفاهیم تحلیلی و مقایسه‌ای درگیر نشده‌اند.

فرصت‌ها و راهکارهای توسعه بنچ مارکینگ در ایران

با وجود چالش‌ها، فرصت‌های ارزشمندی نیز در مسیر توسعه بنچ مارکینگ در ایران وجود دارد:

  • توسعه مدل‌های بنچ مارکینگ بومی‌شده: سازمان‌ها می‌توانند مدل‌های بنچ مارکینگ بین‌المللی را با نیازها، ساختارها و محدودیت‌های بومی سازگار کرده و رویکردهای مقایسه‌ای داخلی طراحی کنند. به‌عنوان مثال، مقایسه عملکرد شعب در یک سازمان چند شعبه‌ای با استفاده از شاخص‌های داخلی، نقطه شروع خوبی است.
  • تشکیل نهادهای تخصصی بین‌سازمانی برای به اشتراک‌گذاری داده‌ها: ایجاد مراکز داده صنفی یا خوشه‌های صنعتی که اطلاعات عملکردی اعضا را به اشتراک بگذارند، می‌تواند زمینه اجرای بنچ مارکینگ واقعی را فراهم کند.
  • استفاده از مشاوران و ابزارهای دیجیتال نوین: ورود ابزارهای تحلیلی مانند داشبوردهای KPI، نرم‌افزارهای BI (هوش تجاری) و حتی هوش مصنوعی در سازمان‌ها، می‌تواند فرایند مقایسه و تحلیل را بسیار ساده‌تر و دقیق‌تر کند.
  • حمایت سیاست‌گذاران و نهادهای دولتی: دولت و نهادهایی مثل وزارت صمت، وزارت اقتصاد یا سازمان بهره‌وری ملی ایران، می‌توانند با ایجاد چارچوب‌های مشوق، به فرهنگ‌سازی و تسهیل اجرای بنچ مارکینگ در بخش‌های مختلف کمک کنند.

به نظر می‌رسدبا رشد رقابت در بازار، افزایش آگاهی مدیران از ضرورت داده‌محوری و فشار روزافزون مشتریان برای دریافت خدمات بهتر، بنچ مارکینگ دیر یا زود به یکی از ارکان اصلی مدیریت در ایران تبدیل خواهد شد. سازمان‌هایی که زودتر وارد این مسیر شوند و با دیدی سیستمی، داده‌محور و یادگیرنده عمل کنند، در آینده‌ای نه‌چندان دور در صدر بازار قرار خواهند گرفت. چرا که یادگیری از بهترین‌ها، مسیر رسیدن به بهترین بودن است.

چالش‌های خاص اجرای بنچ مارکینگ در ایران

  1. نبود شفافیت داده‌ها: بسیاری از سازمان‌ها حاضر نیستند داده‌های عملکردی خود را منتشر یا به اشتراک بگذارند.
  2. ضعف در فرهنگ یادگیری و شفاف‌سازی: هنوز فرهنگ رقابت سالم و یادگیری از دیگران در بسیاری از سازمان‌ها نهادینه نشده است.
  3. نبود پلتفرم‌های بومی مقایسه: منابع اطلاعاتی و بنچ مارک‌های معتبر داخلی کمیاب هستند.

فرصت‌های بنچ مارکینگ برای سازمان‌های ایرانی

  • ایجاد واحدهای تخصصی بهبود عملکرد
  • بهره‌گیری از مدل‌های تعالی سازمانی EFQM در کنار بنچ مارکینگ
  • استفاده از بنچ مارکینگ در مدیریت کیفیت، منابع انسانی، فناوری اطلاعات و خدمات مشتری

بنچ مارکینگ در مدیریت (با تمرکز بر مدیریت کیفیت و تصمیم‌سازی)

یکی از اصلی‌ترین حوزه‌هایی که بنچ مارکینگ در آن به‌طور مؤثر به‌کار می‌رود، مدیریت سازمانی است. سازمان‌هایی که به‌دنبال رشد، بهبود مستمر و تصمیم‌گیری‌های استراتژیک هستند، به خوبی می‌دانند که بدون داشتن دیدی شفاف نسبت به جایگاه واقعی خود، نمی‌توانند برنامه‌ریزی درستی انجام دهند. در این بخش، کاربردهای کلیدی بنچ مارکینگ در مدیریت، مدیریت کیفیت و تصمیم‌سازی را بررسی می‌کنیم:

نقش بنچ مارکینگ در مدیریت کیفیت

نقش بنچ مارکینگ در مدیریت کیفیت (TQM)

مدیریت کیفیت جامع یا همان TQM، یک رویکرد کل‌نگر برای بهبود مستمر کیفیت در همه بخش‌های سازمان است؛ اما سوال اصلی اینجاست که چطور باید کیفیت را اندازه گرفت و فهمید که در مسیر درستی هستیم یا نه؟ اینجاست که بنچ مارکینگ وارد بازی می‌شود.

در مدل TQM، تمرکز روی مشتری، فرآیندمحوری و بهبود مستمر است. با استفاده از بنچ مارکینگ:

  • می‌توان فرآیندهای سازمان را با شرکت‌های پیشرو مقایسه کرد
  • شاخص‌های کلیدی کیفیت (مانند نرخ خطا، زمان پاسخگویی، رضایت مشتری) به‌طور دقیق اندازه‌گیری و تحلیل می‌شوند
  • نقاط ضعف کیفی شناسایی شده و برنامه‌هایی برای بهبود آن‌ها طراحی می‌گردد

مثال کاربردی: یک بیمارستان که قصد دارد کیفیت خدمات پذیرش بیماران را بهبود دهد، می‌تواند فرآیند پذیرش خود را با یکی از بهترین بیمارستان‌های کشور یا حتی یک مرکز موفق خدمات مشتری مقایسه کرده و از آن الگو بگیرد.

تحلیل شکاف (Gap Analysis) برای تصمیم‌سازی بهتر

در فرایند مدیریت، تحلیل شکاف نقش مهمی در تصمیم‌گیری دارد. مدیران نیاز دارند بدانند «کجا هستیم»، «کجا می‌خواهیم برویم» و «چه فاصله‌ای بین این دو وجود دارد». تحلیل شکاف که یکی از مراحل کلیدی در بنچ مارکینگ است، این فاصله را مشخص می‌کند و به مدیران کمک می‌کند تصمیم‌های منطقی، واقعی و داده‌محور بگیرند.

مزیت اصلی: تصمیم‌گیری بر اساس اطلاعات واقعی و مقایسه‌ای، به‌جای حدس و گمان یا تصمیم‌گیری سلیقه‌ای.

هم‌راستایی با مدل EFQM

مدل EFQM یکی از مدل‌های محبوب در ارزیابی تعالی سازمانی است. در این مدل، بنچ مارکینگ به‌عنوان یک ابزار کلیدی برای بررسی نقاط قوت و فرصت‌های بهبود سازمان شناخته می‌شود. سازمان‌هایی که از EFQM استفاده می‌کنند، از طریق بنچ مارکینگ می‌توانند خود را با بهترین‌های صنعت مقایسه کرده و درک دقیق‌تری از جایگاه واقعی‌شان داشته باشند.

ارتباط EFQM و بنچ مارکینگ:

  • هر دو به‌دنبال بهبود مستمر و عملکرد برتر هستند
  • بنچ مارکینگ به‌عنوان ورودی برای امتیازدهی در EFQM استفاده می‌شود
  • نتایج بنچ مارکینگ به شناسایی معیارهای تعالی کمک می‌کند

بنچ مارکینگ به‌عنوان ابزار یادگیری سازمانی

در نهایت، یکی از ارزشمندترین خروجی‌های بنچ مارکینگ، یادگیری سازمانی است. این یادگیری نه‌تنها در سطوح مدیریتی بلکه در همه لایه‌های سازمان اتفاق می‌افتد. کارکنان، کارشناسان و مدیران با دیدن روش‌های موفق دیگر سازمان‌ها، الهام می‌گیرند و تلاش می‌کنند رویکردهای موفق را در سازمان خود پیاده‌سازی کنند.

اشتباهات و چالش‌های رایج

با وجود مزایای فراوان بنچ مارکینگ، بسیاری از سازمان‌ها در اجرای صحیح آن با مشکلاتی مواجه می‌شوند. برخی از این چالش‌ها به‌دلیل ناآگاهی از فرآیندهای اصولی بنچ مارکینگ است و برخی دیگر ناشی از محدودیت‌های محیطی یا فرهنگی سازمان. در ادامه، مهم‌ترین اشتباهات و چالش‌ها را مرور می‌کنیم:

۱. انتخاب اشتباه شاخص‌ها (KPIها)

یکی از پرتکرارترین اشتباهات در اجرای بنچ مارکینگ، انتخاب شاخص‌های نامرتبط یا کلی است. سازمان‌ها باید شاخص‌هایی را انتخاب کنند که:

  • قابل اندازه‌گیری باشند
  • مرتبط با اهداف استراتژیک باشند
  • قابلیت مقایسه داشته باشند

اشتباه رایج: استفاده از شاخص‌های کیفی کلی مثل «رضایت مشتری» بدون داشتن متد دقیق برای اندازه‌گیری آن.

۲. عدم دسترسی به داده‌های معتبر

بنچ مارکینگ بدون داده‌های دقیق و معتبر، بی‌معناست؛ اما در بسیاری از سازمان‌ها، یا داده‌ای وجود ندارد، یا داده‌ها ناقص و غیرقابل استناد هستند. در ایران، یکی از چالش‌های بزرگ، فقدان پلتفرم‌های مقایسه‌ای ملی یا صنفی است که بتوان اطلاعات استاندارد و قابل اعتماد را استخراج کرد.

۳. مقایسه اشتباه

گاهی سازمان‌ها خود را با مجموعه‌هایی مقایسه می‌کنند که از نظر اندازه، ساختار، بازار یا مدل کسب‌وکار بسیار متفاوت‌اند. این مقایسه نه‌تنها بی‌فایده است، بلکه ممکن است باعث اتخاذ تصمیمات نادرست شود. فراموش نکنید کهمقایسه باید «معنادار» باشد، نه صرفاً جذاب!

۴. نادیده‌گرفتن عوامل فرهنگی و بومی

سازمان‌هایی که بدون توجه به شرایط بومی، صرفاً به کپی‌برداری از بهترین‌ها بسنده می‌کنند، معمولاً با شکست مواجه می‌شوند. هر مدل موفقی باید بومی‌سازی شود تا در ساختار سازمان جواب دهد.

۵. نبود تعهد و حمایت مدیریتی

موفقیت بنچ مارکینگ، به حمایت مدیران ارشد وابسته است. بدون تعهد، تأمین منابع و پیگیری نتایج، حتی دقیق‌ترین فرآیند بنچ مارکینگ نیز بی‌نتیجه خواهد بود. مدیران باید نقش رهبر را در این مسیر ایفا کنند، نه فقط ناظر.

نمونه‌های واقعی از اجرای بنچ مارکینگ

اگر بخواهیم بدانیم بنچ مارکینگ چیست و این مفهوم چگونه در عمل اجرا می‌شود، بهترین راه، بررسی تجربه‌های واقعی سازمان‌هایی است که این رویکرد را به‌صورت سیستماتیک به کار گرفته‌اند. در ادامه، نمونه‌هایی مستند و معتبر از اجرای بنچ مارکینگ در مدیریت سازمانی ایران ارائه می‌شود که هم نشان‌دهنده ظرفیت‌های این ابزار هستند و هم درس‌آموزی‌هایی برای سایر کسب‌وکارها در پی دارند:

۱. دانشگاه علوم پزشکی تبریز – بهبود خدمات بیمارستانی از طریق بنچ مارکینگ فرآیندی

در پروژه‌ای پژوهشی و اجرایی، دانشگاه علوم پزشکی تبریز با هدف ارتقاء کیفیت خدمات بیمارستانی، فرآیند ترخیص بیماران را در بیمارستان‌های خود با نمونه‌های موفق در تهران و شیراز مقایسه کرد. این پروژه که با روش بنچ مارکینگ فرآیندی انجام شد، تلاش داشت تا مدت‌زمان بستری، سرعت ترخیص و رضایت بیماران را بهبود دهد.

نتایج به‌دست‌آمده:

  • کاهش ۱۵٪ در متوسط زمان ترخیص
  • افزایش شاخص رضایت بیماران در ارزیابی‌های ماهانه

منبع مستند: الهام حسینی و همکاران. «کاربرد بنچ مارکینگ در بهبود فرآیند خدمات بیمارستانی». نشریه کیفیت در نظام سلامت _ ۱۳۹۷.

۲. شرکت فولاد خوزستان – مقایسه عملکرد منابع انسانی با شرکت‌های بزرگ صنعتی

شرکت فولاد خوزستان در راستای بهبود اثربخشی منابع انسانی، پروژه‌ای را با تمرکز بر بنچ مارکینگ در مدیریت منابع انسانی انجام داد. در این پروژه، شاخص‌هایی نظیر نرخ ترک خدمت، بهره‌وری منابع انسانی و ساعات آموزش پرسنل با چند شرکت صنعتی داخلی مقایسه شدند.

نتایج اصلی:

  • شناسایی شکاف آموزشی بین واحدهای داخلی و بهترین سازمان‌ها
  • طراحی برنامه‌های آموزشی هدفمند با تمرکز بر کاهش شکاف عملکردی

این پروژه یک نمونه روشن از کاربرد بنچ مارکینگ در ایران و در سطح عملیاتی مدیریت منابع انسانی است.

منبع مستند: محمود احمدی و سید محمد حسینی. «بررسی کاربرد بنچ مارکینگ در بهبود عملکرد منابع انسانی در شرکت فولاد خوزستان». فصلنامه مدیریت منابع انسانی در صنعت نفت_ ۱۳۹۸.

۳. سازمان تأمین اجتماعی – مقایسه کارایی سیستم‌های فناوری اطلاعات

بنچ مارکینگ

در یکی از پروژه‌های داخلی سازمان تأمین اجتماعی، بخش فناوری اطلاعات عملکرد زیرساخت‌های خود را با سازمان‌های مشابه مانند بیمه ایران، بانک رفاه و وزارت بهداشت مقایسه کرد. این پروژه در قالب بنچ مارکینگ تکنولوژیک انجام شد و هدف اصلی آن، افزایش سرعت پردازش اطلاعات، امنیت داده‌ها و بهینه‌سازی هزینه‌های نگهداری سیستم‌ها بود.

دستاوردها:

  • بهینه‌سازی طراحی پایگاه داده و زیرساخت شبکه
  • شناسایی نقاط ضعف در اتوماسیون اداری و ارتقاء سیستم‌ها با الگوگیری از بانک رفاه

منبع مستند: سازمان تأمین اجتماعی، معاونت فناوری اطلاعات. «گزارش تحلیل شکاف عملکردی سامانه‌های فناوری اطلاعات»، بخش مطالعات و بهینه‌سازی سیستم‌ها، سال ۱۴۰۰.

۴. بانک‌های خصوصی ایران – بنچ مارکینگ استراتژیک در خدمات بانکی

پژوهشی دانشگاهی با هدف تحلیل مزیت رقابتی بانک‌های خصوصی ایران مانند بانک اقتصاد نوین، سامان و پارسیان با رویکرد بنچ مارکینگ استراتژیک انجام شد. در این تحقیق، عملکرد این بانک‌ها در زمینه‌هایی نظیر بانکداری الکترونیک، وفاداری مشتری، تجربه کاربری اپلیکیشن و نرخ جذب سپرده مقایسه و تحلیل شد.

بنچ مارکینگ چیست

مهم‌ترین یافته‌ها:

  • شناسایی راهکارهای موفق بانک سامان در حفظ مشتریان کلیدی
  • استخراج الگوهایی برای طراحی کمپین‌های وفاداری بر مبنای داده

این پروژه نشان می‌دهد چگونه بنچ مارکینگ در مدیریت بانکداری می‌تواند تصمیم‌سازی‌های استراتژیک را بهبود دهد.

منبع مستند: فاطمه الهی. «تحلیل مزیت رقابتی با استفاده از بنچ مارکینگ در بانک‌های خصوصی ایران». فصلنامه توسعه مدیریت مالی و بانکی. دانشگاه الزهرا _ ۱۳۹۹.

۵. شرکت ملی گاز ایران – بررسی عملکرد پروژه‌ها با بنچ مارکینگ بین‌المللی

شرکت ملی گاز ایران طی همکاری با دانشگاه تهران، پروژه‌ای در حوزه انتقال گاز طبیعی را با شرکت‌هایی از روسیه و مالزی مورد مقایسه قرار داد. تمرکز اصلی این پروژه، مقایسه در حوزه مدیریت پروژه و بهره‌برداری بود و از رویکرد بنچ مارکینگ برای تحلیل ساختارها، هزینه‌ها و شاخص‌های زمانی استفاده شد.

نتایج مستند:

  • کاهش تأخیر پروژه‌ها با بازطراحی مسیر فرآیند مدیریت پروژه
  • بهینه‌سازی تخصیص منابع انسانی در پروژه‌های بلندمدت

منبع رسمی: دفتر مطالعات راهبردی شرکت ملی گاز ایران. «گزارش بنچ مارکینگ پروژه‌های توسعه‌ای در صنعت گاز.» منتشر شده در پرتال رسمی شرکت، سال _۱۳۹۸.

ا نگاهی به این پروژه‌های می‌توان دریافت که بنچ مارکینگ در ایران نه‌تنها قابل پیاده‌سازی است، بلکه نتایج کاملاً ملموس و قابل اندازه‌گیری نیز به همراه دارد. از بیمارستان‌ها تا صنعت نفت و فولاد، بنچ مارکینگ در سازمان‌های مختلف به‌عنوان ابزاری برای شناسایی شکاف‌های عملکردی و برنامه‌ریزی برای بهبود استفاده شده است. اگر سازمانی به‌دنبال پاسخ به سوال «چگونه می‌توان عملکرد خود را با بهترین‌ها مقایسه کرد و رشد کرد؟» باشد، بنچ مارکینگ نه‌تنها یک پاسخ است، بلکه یک مسیر عملیاتی برای رسیدن به تعالی سازمانی محسوب می‌شود.

پرسش‌های متداول درباره بنچ مارکینگ

در ادامه، به چند سوال رایج کاربران درباره مفهوم و کاربردهای بنچ مارکینگ پاسخ می‌دهیم تا ابهامات احتمالی برطرف شود:

۱. آیا بنچ مارکینگ فقط برای شرکت‌های بزرگ مناسب است؟

خیر. هر سازمانی با هر اندازه‌ای می‌تواند از بنچ مارکینگ بهره ببرد. حتی کسب‌وکارهای کوچک می‌توانند با مقایسه عملکرد خود با رقبا یا الگوهای موفق، نقاط بهبود خود را شناسایی کنند.

۲. تفاوت بنچ مارک با KPI چیست؟

KPI شاخص کلیدی عملکرد درون‌سازمانی است، در حالی که بنچ مارک، معیاری بیرونی برای مقایسه عملکرد با دیگران است. گرچه KPIها بخشی از بنچ مارکینگ هستند اما به‌تنهایی نمی‌توانند کافی باشند.

۳. آیا می‌توان بنچ مارکینگ را با هوش مصنوعی ترکیب کرد؟

بله، در سال‌های اخیر بسیاری از شرکت‌ها با استفاده از تحلیل‌های داده‌ای مبتنی بر هوش مصنوعی، بنچ مارکینگ هوشمند اجرا می‌کنند. این روش امکان شناسایی خودکار الگوها و شکاف‌های عملکردی را فراهم می‌کند.

۴. چطور می‌توان به داده‌های بنچ مارک دسترسی پیدا کرد؟

منابع مختلفی برای این داده‌ها وجود دارد، از جمله:

  • گزارش‌های صنعتی
  • مطالعات موردی منتشرشده
  • داده‌های سازمانی داخلی
  • مصاحبه و نظرسنجی از مشتریان

۵. چه زمانی بنچ مارکینگ به درد نمی‌خورد؟

اگر سازمانی آمادگی تغییر نداشته باشد، یا فقط به‌دنبال مقایسه باشد و نه بهبود، بنچ مارکینگ هیچ کمکی به آن نخواهد کرد؛ همچنین اگر داده‌های درستی در دسترس نباشد، این فرایند ممکن است گمراه‌کننده شود.

جمع‌بندی نهایی

بنچ مارکینگ، ابزاری حیاتی برای سازمان‌هایی است که می‌خواهند بهتر از دیروز باشند. در پاسخ به این سوال که بنچ مارکینگ چیست؟ باید گفت: فرایندی ساختاریافته برای مقایسه عملکرد با بهترین‌ها به‌منظور یادگیری، شناسایی شکاف‌ها و حرکت به‌سوی بهبود مستمر.

در این مقاله، با تعریف دقیق بنچ مارک، تفاوت آن با بنچ مارکینگ، انواع مختلف آن، مراحل اجرایی، مزایا، چالش‌ها و مثال‌های واقعی از اجرای آن آشنا شدیم. همچنین دیدیم که چگونه این رویکرد در مدیریت سازمانی و کسب‌وکارهای ایرانی قابل اجرا و اثربخش است. در پایان، اگر شما هم به‌دنبال ارتقاء سطح کیفی عملکرد سازمان خود هستید، بنچ مارکینگ می‌تواند نقشه راه هوشمندانه‌ای برایتان ترسیم کند. کافی‌ست داده‌های درست داشته باشید، ذهنی باز برای یادگیری و عزمی راسخ برای اجرای تغییر.

مقاله خارجی در مورد بنچ مارکینگ